جمعه ۳۰ خرداد. الان ساعت ۳ نصفه شب است. نیم ساعت پیش با صدای انفجار برای چندمین بار در هفته اول جنگ از خواب بیدار شدیم. یا هفته اول که چه عرض کنم، شروع هفته دوم جنگ. بیدار که چه عرض کنم، بیشتر ما را می‌پرانند تا بیدار کردن. آن نتانیاهوی مادرجنده ما را از خواب می‌پراند به این علت که احتمالا احساس نارضایتی اجتماعی‌مان بالا برود و به اهدافش نزدیک‌تر بشود. روز نمی‌زند، شب می‌زند، که با صدای انفجار بی‌خواب کند و ما را از حکومت ناراضی. شاید هم یکی از همین شب‌ها ما را بزند.

چندین بار از استان‌های مختلف به ما زنگ زدند. از همه محبت‌آمیزتر دختردایی‌ام بود (که روزگاری رویش کراش داشتم) و درخواستش وسوسه‌انگیز بود. بیایید پیش ما. ترک کنید تهران را. شرمنده دختردایی عزیز و دوست‌داشتنی‌ام، نمی‌توانم. بهانه و  علت خوبی برای ترک تهران ندارم. می‌دانی طنز ماجرا کجاست؟ من از زندگی در تهران متنفرم و دلم نیز برای مشهد لک می‌زند. اما الان اصلا نمی‌توانم تهران را ترک کنم. میخواهید رک و راست بگویم؟ هنوز آنقدر بی‌غیرت نشدم که به خاطر حرف نتانیاهوی مادرجنده و ترامپ سگ‌ننه تهران را ترک کنم. (کسانی که تهران را ترک کردند سرزنش نمی‌کنم، مخاطب حرف‌ها فقط خودمم)

حرف مردم که به تخم چپم هیچ‌گاه نبوده. ولی حرف خودم چه؟ فردا به خودم انگ ترسو و بزدل بودن نخواهم زد که بزدل ترسو، فرار کردی و ترسیدی؟ اینقدر ادعایت می‌شد! از پادگان ارتش فرار کردی فکر کردی خیلی جرئت داری؟ نه! نمی‌توانم این انگ‌ها و بازخواست‌ها را از خودم تحمل کنم. فقط به این خاطر نمی‌روم که یک، حرف دشمن برایم اعتباری ندارد و در صورت دستور تخلیه توسط دولت یا نیروهای مسلح، آن موقع "شاید" تخلیه کردم. در ثانی، فکرش را بکنید خانه‌مان را زدند و ما زنده ماندیم. دقیقا زنده ماندن در آن شرایط چه توفیری دارد؟ دوست دارم با کتاب‌های حاصل از دست رنج نویسندگی‌ام دفن شوم زیر آوار خانه‌ای که پدر کارگرم با حقوق مافوق حلالش آن را طی نزدیک به بیست سال خرید. در ثالث، فرار در شرایط جنگی، برای من حکم جرم را دارد. انگ بزدلی و ترسویی را دارد. دوست دارم کمکی کنم. حالم از بسیجی‌ها بهم می‌خورد، اما دوست دارم به ارتش، دولت، هلال احمر یا جایی کمک کنم.

حالا می‌دانی طنز دیگر ماجرا چیست؟ اسرائیل پیام داد که منطقه ۳ و چند روز بعدش منطقه ۱۸ را تخیله کنید. نام محله‌مان را هم در لیست اهدافشان دیدم. "شهرک شریعتی" اما می‌دانید چه اتفاقی افتاد؟ مردم به تخمشان که نبود هیچ، تازه انگشت وسط یا چه بسا انگشت شستشان را به نشانه ارادت به مادر نتانیاهو و ترامپ نشان دادند. تخلیه نشد که نشد و مردم به زندگی عادی خود ادامه دادند. تازه اخبار را شنیدی دارلین؟ ما اف ۳۵ زدیم. آمریکا گوه‌خوری زیادی می‌کرد ولی ما ۴ تا زدیم. شاید نتوانیم همه‌شان را بزنیم، اما‌ اف ۳۵ آن هم ۴ تا آبروریزی بزرگی برای آمریکاست. تازه، ارتش ما خلبان اسرائیلی اسیر گرفته. می‌گویند اسرائیل غزه شده و اروپایی‌ها در حال ترک فلسطین اشغالی هستند. یعنی تاریخ جنگ دنیا را ببین چقدر ناگهان کن‌فیکون شد. کسی که این‌ها را باور نکند آدم بی‌ایمان و در شرایط بحرانی می‌تواند حرامزاده باشد. دولت شاید به مردم دروغ بگوید اما ارتش ابدا. و ایضا ... ننه‌ی نتانیاهو. نبودی ببینی چه جنگ ستارگانی هر شب بالای سرمان است! رسما فیلم استاروارز زنده داریم و دم پدافند ایران گرم. دست‌مریزاد

مرد جنگ را روز جنگ مشخص می‌کند. مرد را از نامرد و علی‌الخصوص وطن‌فروش را از وطن‌پرست. و اما وطن‌فروش کیست و وطن‌پرست کیست؟ وطن‌فروش یعنی در شرایطی که به خاکت تجاوز شده، به فکر اختلافات قبلی و داخلی باشی. این یعنی وطن‌فروشی. هرکسی در این شرایط، به جمهوری اسلامی فحش بدهد یا به دلیل اختلافات گذشته با آن همکاری نکند، خائن و مستحق مرگ است. من خودم به شخصه حالم از نحوه مردمداری جمهوری اسلامی بهم می‌خورد و مدیریتش را پشیزی ارزش قائل نیستم. ولی بحث کشور و ملت جداست از دولت و نوع حکومت. اگر کسی الان با جمهوری اسلامی ضدیت کند به خاطر این که فرصت را غنیمت شمرده، حرامزاده است به معنای واقعی کلمه. یک عده کودک‌عقل بی‌مغز که در شرایط جنگی به فکر حجاب و گشت ارشاد و نفرتشان نسبت به جمهوری اسلامی هستند و جیره‌خور پهلوی بی‌ناموس. که پهلوی اگر ناموس داشت، نمی‌گذاشت مرز ایران کم شود. می‌گویند ما فراموش نمی‌کنیم! خب به ...رم که فراموش نمی‌کنی بزغاله خائن. نه فقط این‌ها، کسانی که الان به فکر این هستند که اگر رئیس‌جمهور فلانی بود، آن‌ها هم دست کمی از این خائنین ندارند. به شخصه اگر هزار بار بمیرم و زنده شوم، و هزار بار بین این دو شخص مشخص انتخابات برگزار شود، باز هم به همین شخص رای خواهم داد که از آن دیگری و تفکرش و طرفدارانش بیزارم و برائت می‌جویم.

اما وطن‌پرست کیست؟ آدم دیندار؟ هیچ ربطی ندارد. وطن‌پرستی و غیرت هیچ ربطی به دینداری ندارند. چه دیندارانی که تهران را رها کردند برای حفظ جانشان و چه انسان‌های معمولی که در تهران ماندند چون جایی ندارند و جایی وطن نمی‌شود و وطن نه به معنای کشور که به معنای خانه و در انگلیسی کلمه Home که چیزی نمیتواند جایگزینش شود. من کانالی در تلگرام را دیدم که محتوای همجنس‌گرایانه (فیلم پورن) منتشر می‌کرد. کارش این بود. به محض شروع جنگ فعالیتش را متوقف کرد و در پیامی نوشته بود هنوز اینقدر بی‌غیرت نشدیم که در این شرایط به فکر خودمان باشیم. تو را به خدا نگاه کن! از دور نگاه کنی فکر‌ می‌کنی این شخص دارد با پورن خفه می‌شود. آن هم چه پورنی؟ پورن عادی؟ نه! پورن غیرعادی همجنس‌گرایانه. اما الان آمده و در کانالش از کشورش و حکومتش که در این شرایط و برای دشمن خارجی فرقی ندارند و یکی هستند، حمایت کرده. خوشا به غیرتت که ایلی از دینداران شاید این غیرت تو را نداشته باشند. غیرت و وطن‌پرستی و دیدن حق از کجا نشئت می‌گیرد؟ از اعمال انسان؟ افکار انسان؟ ژنتیک؟ حرامزادگی و حلا‌ل‌زادگی؟ میزان آی کیو؟ نمیدانم ولله که نمی‌دانم. درست است که بیشتر خائنین ضد جمهوری اسلامی بودند، اما خیل عظیم مخالفان دولت و حکومت وطن‌پرست بودند. همان قشر خاکستری که تصمیم گرفتند فعلا پشت نیروهای مسلح کشورشان باشند. فقط می‌دانم انسان‌ها در شرایط سخت و حرامزادگان خودشان را در شرایط جنگی نشان می‌دهند. چقدر از اپوزیسیون‌ها افتخار کردند به ایران و چقدر از داخلی‌ها که هنوز درگیر بازی‌های بچگانه خودشان هستند. در شرایط جنگی هشتگ راه انداختند نه به جمهوری اسلامی!! هشتگ درست این بود که : نه به مادرجندگی! وگرنه تنها چیزی که الان از ما دفاع می‌کند، همین جمهوری اسلامی منفور است. 

نمی‌دانم زنده می‌مانم که اهدافم را پیگیری کنم یا خیر. یا چند روز به عمرم باقی مانده. فقط دوست دارم با تمام وجودم فریاد بزنم: ...ِ ننه‌ی نتانیاهو و تمامی خائنین به مملکت که از زمان هخامنشیان تا کنون هرچه می‌کشیم از این مادرقحبه‌هاست. هرکسی هم که فکر می‌کند برای دشمن خارجی، فرقی بین پهلوی و جمهوری اسلامی و ساسانیان و هخامنشیان است، آن شخص هم از عقل بی‌بهره است. 

خب، هوا روشن شد و دیگر صدایی نمی‌آید.